چرا در روابط عاشقانه گاهی احساس بیکسی میکنیم؟

عدم درک متقابل:
احساس میکنید طرف مقابل شما را نمیفهمد و به نیازها و خواستههایتان توجه نمیکند.برآورده نشدن نیازهای عاطفی:
نیاز به تأیید، تشویق، حمایت و همدلی از طرف پارتنرتان ارضا نمیشود.
تفاوت در ارزشها و اهداف:
در مسائل مهم زندگی، دیدگاههای متفاوتی دارید و نمیتوانید به توافق برسید.عدم حمایت و پشتیبانی:
در مواقع سخت، احساس میکنید تنها هستید و پارتنرتان از شما حمایت نمیکند.انتقاد بیش از حد و کمبود قدردانی:
بیشتر مورد انتقاد قرار میگیرید تا تشویق و قدردانی.حضور فیزیکی بدون حضور ذهنی:
پارتنرتان از نظر فیزیکی حضور دارد، اما از نظر ذهنی درگیر چیزهای دیگری است.عدم اختصاص زمان با کیفیت:
زمانی که با هم میگذرانید، باکیفیت نیست و درگیر حواسپرتیها هستید.مقایسه با روابط دیگران:
خودتان و رابطهتان را با دیگران مقایسه میکنید و احساس نقص میکنید.عدم احساس امنیت:
به پایداری رابطه اطمینان ندارید و نگران آینده هستید.مشکلات حل نشده:
مشکلات و اختلافات گذشته حل نشدهاند و همچنان بر رابطه سایه افکندهاند.عدم مسئولیتپذیری:
هر دو طرف از پذیرش مسئولیت نقش خود در مشکلات رابطه شانه خالی میکنند.نیازهای برآورده نشده دوران کودکی:
الگوهای رفتاری مخرب دوران کودکی در رابطه فعلی تکرار میشوند.ترس از صمیمیت:
به دلیل تجربههای گذشته، از صمیمیت و نزدیکی عاطفی میترسید.وابستگی ناسالم:
بیش از حد به پارتنرتان وابسته هستید و هویت خود را در رابطه گم کردهاید.فقدان ارتباط با دوستان و خانواده:
رابطه شما شما را از سایر روابط مهم زندگیتان دور کرده است.عدم توجه به خود:
به نیازهای شخصی خود توجه نمیکنید و تمام انرژی خود را صرف رابطه میکنید.
وجود یک راز بزرگ:
پنهان کردن اطلاعات مهم از طرف مقابلتان، باعث از بین رفتن اعتماد و صمیمیت می شود.تشخیص دلیل اصلی این احساس بیکسی، گام مهمی برای بهبود رابطه است. با صداقت با پارتنرتان صحبت کنید و به دنبال راه حل مشترک باشید. گاهی اوقات کمک گرفتن از یک متخصص میتواند در این مسیر راهگشا باشد.
انتظارات غیر واقعی
اغلب، ما وارد رابطه میشویم و توقع داریم شریک عاطفیمان تمام نیازهای ما را برآورده کند. این انتظار غیرواقعی، فشاری مضاعف بر رابطه وارد میکند و در صورت عدم تحقق، احساس تنهایی را در پی خواهد داشت. این انتظار میتواند شامل توجه بی وقفه، درک کامل از احساسات، یا حل تمام مشکلات ما باشد. به یاد داشته باشیم که هر فردی محدودیتهایی دارد و نمیتواند همیشه و در همهی حال بهترین نسخه برای ما باشد. وقتی انتظارات ما با واقعیت تطابق ندارند، ناامیدی و احساس انزوا به وجود میآید. بهتر است انتظاراتمان را واقعبینانه تنظیم کنیم و مسئولیت بخشی از خوشبختی خود را بر عهده بگیریم. ارتباط باز و با صداقت در مورد نیازها و انتظاراتمان، کلید حل این مشکل است. به جای تمرکز بر کمبودها، بر جنبههای مثبت رابطه و تلاشهای طرف مقابل تمرکز کنیم.
عدم صمیمیت عاطفی
صمیمیت عاطفی، فراتر از جاذبهی فیزیکی و معاشرتهای روزمره است. این به معنای به اشتراک گذاشتن عمیقترین احساسات، ترسها و آسیبپذیریها با یکدیگر است. اگر در رابطهای صمیمیت عاطفی وجود نداشته باشد، حتی در حضور فیزیکی شریک عاطفی، احساس تنهایی و انزوا میکنیم. ترس از قضاوت شدن، طرد شدن یا آسیب دیدن، میتواند مانع از ایجاد صمیمیت عاطفی شود. برای ایجاد صمیمیت عاطفی، لازم است فضایی امن و بدون قضاوت در رابطه ایجاد کنیم. با بیان احساسات واقعیمان و گوش دادن فعالانه به احساسات طرف مقابل، میتوانیم این صمیمیت را تقویت کنیم. یادگیری زبان عشق یکدیگر و تلاش برای نشان دادن عشق و علاقه به شیوهای که برای طرف مقابل معنادار باشد، نیز بسیار مهم است. مشاوره زوجی میتواند به زوجها در ایجاد و تقویت صمیمیت عاطفی کمک کند.
عدم درک متقابل
درک متقابل به معنای تلاش برای فهمیدن دیدگاه، احساسات و نیازهای طرف مقابل است، حتی اگر با آنها موافق نباشیم. وقتی احساس میکنیم که شریک عاطفیمان ما را نمیفهمد، احساس تنهایی و انزوا میکنیم. عدم درک متقابل میتواند ناشی از تفاوت در شخصیت، تجربیات زندگی یا سبکهای ارتباطی باشد. برای افزایش درک متقابل، لازم است به طور فعالانه به حرفهای طرف مقابل گوش دهیم، سؤال بپرسیم و تلاش کنیم خودمان را جای او بگذاریم. در ضمن، باید دیدگاه و احساسات خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنیم. تمرین همدلی و تلاش برای دیدن دنیا از دریچه چشم طرف مقابل، میتواند درک متقابل را به طور چشمگیری افزایش دهد.
ترک رابطه برنامهریزی کنید. مراقب سلامت روان خود باشید و بدانید که تنها نیستید.
فقدان هدف مشترک
داشتن اهداف مشترک در زندگی، به زوجین انگیزه میدهد تا با هم برای رسیدن به آنها تلاش کنند و احساس نزدیکی و همبستگی را تقویت میکند. وقتی زوجین هدف مشترکی ندارند، ممکن است احساس کنند که در مسیرهای جداگانهای حرکت میکنند و از یکدیگر دور میشوند. هدف مشترک میتواند شامل راهاندازی یک کسب و کار، خرید خانه، سفر به کشورهای مختلف، یا کمک به دیگران باشد. برای تعیین هدف مشترک، لازم است با یکدیگر صحبت کنید و علایق و ارزشهای خود را با هم در نظر بگیرید. در ضمن، باید هدف مشترک، برای هر دو طرف جذاب و معنادار باشد. با تلاش مشترک برای رسیدن به هدف، رابطه شما قویتر و پایدارتر خواهد شد. اهداف مشترک، نقش یک چسب را در رابطه ایفا میکنند.
تغییرات بزرگ زندگی
تغییرات بزرگ زندگی، مانند نقل مکان به یک شهر جدید، از دست دادن شغل، بیماری یا فوت یکی از عزیزان، میتواند فشار زیادی بر رابطه وارد کند و منجر به احساس تنهایی شود. در این شرایط، ممکن است زوجین نتوانند به اندازه کافی از یکدیگر حمایت کنند و احساس کنند که در این بحران تنها هستند. برای مقابله با این چالشها، لازم است به یکدیگر نزدیکتر شوید، به حرفهای هم گوش دهید و به یکدیگر کمک کنید. در ضمن، باید به خودتان اجازه دهید احساساتتان را تجربه کنید و در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید. تغییرات بزرگ، فرصتی برای رشد رابطه نیز میتواند باشد. صبر و درک متقابل در این شرایط بسیار مهم است.
مشکلات جنسی
رضایت جنسی، یکی از جنبههای مهم روابط عاطفی است. وجود مشکلات جنسی، مانند کاهش میل جنسی، اختلال در نعوظ، یا عدم ارگاسم، میتواند منجر به احساس نارضایتی و تنهایی شود. این مشکلات میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله استرس، خستگی، مشکلات هورمونی، یا مشکلات روانی. برای حل این مشکلات، لازم است با یکدیگر صحبت کنید و به یک متخصص مراجعه کنید. در ضمن، باید صبور باشید و به یکدیگر فرصت دهید تا مشکلات را حل کنید. تنوع در رابطه جنسی و تلاش برای کشف نیازهای یکدیگر، میتواند به بهبود رابطه کمک کند. مشاوره جنسی میتواند به زوجها در حل مشکلات جنسی کمک کند.





